یا رب نظر تو برنگردد

برگشتن روزگار سهل است...

یا رب نظر تو برنگردد

برگشتن روزگار سهل است...

یا رب نظر تو برنگردد

اینجا شاید دفترخاطرات مجازی باشد. جایی که افراد زیادی به خواندنش دعوت نشده اند. کل داستان این است: من و سوژه هایم. من و زندگی ام. من و راهی که میروم تا برسم به جایی که باید...
من در مسیرم به سوی او...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

دل من

یا رب نظر تو برنگردد...

از یزد که برگشتم مثل همیشه مستقیم رفتم اتاق. دیدن تخت و وسایلی که مثل چند ماه قبل سر جای خود بود واقعا ارامش بخش بود

وقتی داشتم به خانه ی رایحه می رفتم در پارک باز هم گربه های سیاه محل را دیدم که با لذت تمام لم داده بودند زیر آفتاب و بی تفاوت به رهگذرها نگاه می کردند. 

گاهی اوقات تکرارها از جذاب ترین پیش آمدهای زندگی هستند.

امروز که با شیما در سیتی سنتر سید علیخان قدم میزدم؛ از دیدن تفاوت های پاساژ با قبل دلگیر می شدم!

.

حس کردم چقدر عجیبم. گاهی از تکرار خسته می شوم و گاهی عاشق آنم! 

مخلوط و مرکب و پیچیده!

راست گفته مولانا:

بیخود و مجنون دل من

واله و شیدا دل من

بی سر و بی پا دل من

مرده و زنده دل من

خواجه و بنده دل من

.

.

.

 

فوق ثریا دل من

یادآوری های شیرین

یا رب نظر تو برنگردد...

بعد از فوت آقای هاشمی با بچه ها نشسته بودیم دور هم که یاد حرف امید افتادم و برای بچه ها گفتم که برادرم گفته تا پنج شنبه شب وقت داری خودت را به خانه معرفی کنی و جوابش داده ام که مگر دست من است؟ امتحانم عقب افتاده؛ باید تا شنبه بمانم.

گفتم که انگار خیلی دلش تنگ شده که این طور می گوید.

فرزانه هم از دلتنگی مادرش گفت.

پلاسکو

یا رب نظر تو برنگردد...

در قطار نشسته ام راحت و بی دغدغه. به سفری که شروع کرده ام فکر میکنم. کِی برویم تفریح؟ کِی خرید؟ کِی دریا؟

آنلاین می شوم ببینم چه خبر است. خبرهای خوبی نیست. ساختمانی آتش گرفته. اسمش پلاسکوست. نمیدانم چقدر بزرگ است و اوضاع از چه قرار است اما خیلی نمی ترسم. حتما آتش جزئی ست و به زودی مهار می شود. کمی جلوتر می روم. روی کانال خبرم فیلمی بارگذاری شده که زیر آن نوشته. تصاویر زنده از فروریختن ساختمان پلاسکو. بی معطلی ویدئو را دانلود می کنم. با وحشت تمام به تصاویر چشم می دوزم. ساختمان 15 طبقه ای که فرو می ریزد.