Over thinking
- سه شنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۵۸ ب.ظ
- ۰ نظر
یا رب نظر تو برنگردد
دیروز تو اتوبوس نشسته بودم به اینکه کارهام تو چند روز قبل چه طور پیش رفته بود فکر میکردم.
"اگر امور دانشجویان بگه باید روال اداریش طی بشه چی؟ اگر تایید مدرک سر وقت انجام نشه چی؟ اگر دارالترجمه سرش شلوغ باشه کارمو قبول نکنه چی؟ "
از اصفهان این فکرا رو با خودم بردم تهران و اداره به اداره چرخوندمشون.
هیچ کدوم این اگرها که به طرز وحشتناکی بدبینانه بود واقعی نشد. حراست امور دانشجویان بدون یک کلمه سوال جواب اضافی شماره اتاق مربوط به کارمو بهم گفت و پنج دقیقهای همه چی حل شد. دالترجمه هم ناقصیهای مدارک رو گفت و تاریخ تحویل رو مشخص کرد. همون وقتی که میخواستم.
.
الان من موندم و این سوال که کی و کجا و چه طور انقدر منفی شدم که برای هر اتفاقی به بدترین حالتش فکر میکنم؟
انگار ترس از آسیب دیدن داره منو میفرسته سمت بدترین پیشبینیها که فقط حالمو خراب میکنن. آسیب دیدن و صدمه خوردن. بیدفاع شدن جلوی دیگران. به اندازه کافی آیندهنگر نبودن.
بعضی وقتا دژ ساختن دور خودم با فکر کردن به این چیزا بدتر حالمو خراب میکنه. جای اینکه منظم و رو برنامه باشم بیش از حد فکر میکنم. به آینده به صدمه دیدن به اینکه یه روزی بعدا حالم خراب شه.
جدی جدی دارم فکر میکنم قبول کردن ریسک یک کم آسیب دیدن بهتر از داغون شدن از over thinking ئه.
.
بازم میگم که یادت بمونه "از هزار تا فکر و احتمال منفی شاید یکیش هم اتفاق نیفته. با فکر و خیال خودتو داغون نکن"
- ۹۸/۰۳/۰۷