زیموفیلیا 2
- چهارشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۰۷ ب.ظ
- ۰ نظر
یا رب نظر تو برنگردد
گاهی پیش می آید که دلت یک اتفاق خوب می خواهد.
اتفاقی که از روزمرگی نجاتت دهد.
اتفاقی که حالت را خوب کند.
حتی حاضری در هوای یخ زده ی زمستان پیاده قدم بزنی، به هوای اینکه آفتابی بتابد و تو را گرم کند.
نمی دانی چه می خواهی.
فقط می گویی منتظر یک اتفاق تازه هستی.
به ترنمی دلبسته می شوی و روزی هزاربار با گوش جان آن نوای موسیقی را می شنوی،
اما باز هم نمی دانی که چه می خواهی
آشفته و بی قرار هستی.
و باز هم نمی دانی که چه می خواهی.
من راز این بی قراری ات را می دانم.
دلت یک دوست می خواهد!
کسی را که فقط بشود با او چند کلام حرف زد.
شاید هم گاهی دلت یواشکی چیز بیشتری بخواهد.
شاید هم دلت به سرش زده باز عاشق شود!!!
#شیما_سبحانی
از کتاب: خیال بافی ها
.
اینو که خوندم گفتم فاطمه! دقیقا فاطمه!
مهر که بود داشتم از زیادی فکرهای تو سرم دیوانه میشدم. کلافه بودم. فقط همین.
نمیدونستم چمه. باید چی کار کنم از کجا شروع کنم. اصلا چه طور خودمو بفهمم.
فاطمه ازم پرسید نوشین چته؟ و گفتم نمیدونم فقط میدونم کلافهام.
حقیقتش این بود که سرم پر از فکر بود اما نمیدونستم دقیقا چی! پر از جزیرههای جدا از هم. نمیتونستم بین فکرها و سوالهام ارتباط برقرار کنم. البته درستش اینه که بگم شاید جرات نداشتم شکهامو بلند بگم و تبدیلشون کنم به سوال.
و فاطمه ازم پرسید.
یک شب گفت نوشین هر چی تو سرته بنویس برام. و من اون شب هی نوشتم و نوشتم. الان اسکرینهای اون سوالها رو دارم و گاهی نگاهشون میکنم.
باعث شد فکرهامو واسه بار اول بنویسم و این واسم یک شروع بود. بهم جرات داد ادامه بدم به فکر کردن و نترسم. من سعی کردم خودمو پیدا کنم هنوزم دارم سعی میکنم و امیدوارانه پیش میرم.
بعدا تو همون چتهای شبانه بهم گفت تو زیموفیلیا ای. پرسیدم زیموفیلیا چیه؟ گفت یه گیاهه که دارمش. این گیاهه رو روزها و روزها نگاهش میکنی و میبینی تغییر نمیکنه و تکون نمیخوره و تو هر روز منتظری تا یه تغییری ببینی اما هیچی. یه مرتبه بعد از چند ماه میبینی سریع قد کشیده و کلی رشد کرده. و تو چقدر ذوق میکنی از دیدنش. چقدر برات ارزش داره. توام همونی. دیر جوونه میزنی دیر تغییر میکنی اما همون قدر قشنگ. و همون قدر محکم.
چقدر ذوق کردم از شنیدن حرفاش و چقدر حس خوب داد بهم.
این آدما رو که میبینم میگم چه خوبه موثر بودن. چه خوبه کمک کردن. چه خوبه بزرگ بودن. مثل فاطمه مثل نامجون مثل فرشته.
دلم نمیخواد مثل کسی باشم. دلم میخواد مثل خودم خوب و موثر و کمک رسون باشم. و تلاش میکنم یه روزی چنین آدمی بشم. الهامبخش و پرنور.
- ۹۷/۱۱/۱۷